خلاصه کامل کتاب تعلیم و تربیت در عصر فرانوین (جواد شیرکرمی)

خلاصه کامل کتاب تعلیم و تربیت در عصر فرانوین (جواد شیرکرمی)

خلاصه کتاب تعلیم و تربیت در عصر فرانوین ( نویسنده جواد شیرکرمی )

کتاب تعلیم و تربیت در عصر فرانوین جواد شیرکرمی، مثل یک قطب نمای کارآمد توی دنیای پیچیده ی امروز، بهمون نشون میده که چطور میشه آموزش و پرورش رو توی این روزگار پر از چالش، درست مدیریت و هدایت کرد و نقش محوری این حوزه رو توی آینده ی جامعه بهمون یادآوری می کنه.

توی این روز و روزگاری که هر روز یه خبر جدید، یه تکنولوژی تازه و یه چالش عجیب و غریب سر راهمون سبز میشه، دیگه نمیشه با روش های قدیمی، بچه هامون رو برای زندگی آماده کرد. دنیای اطرافمون مدام در حال تغییره و آموزش و پرورش، قلب تپنده ی هر جامعه ای، باید بتونه خودش رو با این تغییرات وفق بده. جواد شیرکرمی توی کتاب «تعلیم و تربیت در عصر فرانوین»، دقیقاً همین دغدغه رو داره و می خواد راهگشایی باشه برای همه ی کسایی که دغدغه ی آینده ی بچه ها و جامعه مون رو دارن. این کتاب نه فقط یه تئوری خشک و خالی، بلکه یه نگاه عمیق و کاربردی به مسائلیه که هر روز باهاشون دست و پنجه نرم می کنیم.

شیرکرمی توی این کتاب بهمون یادآوری می کنه که چقدر مهمه به جزئیات نگاه کنیم و سعی کنیم از دل این دنیای پرهیاهو و گاهی سردرگم کننده، بهترین مسیر رو برای آموزش و تربیت پیدا کنیم. این خلاصه قراره مثل یه دوست راهنما باشه تا شما هم با بخش های مهم این کتاب آشنا بشید و ببینید شیرکرمی چطور لایه های مختلف مدرنیسم، پست مدرنیسم، جهانی شدن و تأثیرشون روی تربیت رو برامون شکافته.

چرا باید به تعلیم و تربیت در عصر فرانوین توجه کنیم؟ (مقدمه ای بر جهان شیرکرمی)

یه زمانی آموزش و پرورش مسیر مشخصی داشت؛ یه معلم، یه تخته سیاه و کلی دانش آموز که باید یه سری مطالب رو یاد می گرفتن و امتحان می دادن. اما الان دیگه اون دوران گذشته و دنیا خیلی عوض شده. الان با عصر فرانوین روبرو هستیم؛ عصری که مدرنیسم و پست مدرنیسم با هم قاطی شدن، جهانی شدن مثل یه موج بزرگ همه چیز رو تحت تأثیر قرار داده و تکنولوژی های ارتباطی، زندگی رو از این رو به اون رو کردن. توی این وضعیت پیچیده، تربیت و آموزش دیگه فقط یاد دادن ریاضی و فارسی نیست، بلکه یه مسئولیت بزرگ و حساسه که آینده ی نسل ها بهش بستگی داره.

اینجاست که کتاب تعلیم و تربیت در عصر فرانوین جواد شیرکرمی، مثل یه چراغ راه، خودش رو نشون میده. شیرکرمی اومده و با نگاهی موشکافانه، نقش آموزش و پرورش رو توی هدایت جامعه مون توی این دنیای پرچالش، بررسی کرده. این کتاب، یکی از اون منابع جامعیه که نشون میده چقدر به روز بودن و فهمیدن تحولات آموزشی، برای همه ی ما، از دانشجو و استاد گرفته تا معلم و پدر و مادر، حیاتیه. نویسنده سعی کرده نشون بده که چطور باید با مولفه های جذاب و خوب فرهنگ های دیگه ارتباط گرفت، اونا رو با فرهنگ خودمون تطبیق داد و از این شرایط جدید برای ساختن یه آینده ی بهتر استفاده کرد.

بخش اول: از مدرن تا پست مدرن؛ چالش های آموزشی دیروز و امروز

بخش اول کتاب تعلیم و تربیت در عصر فرانوین شیرکرمی، مثل یه سفر در زمان می مونه که ما رو از دوران مدرنیسم میبره به دل پست مدرنیسم. شیرکرمی توی این بخش، نشون میده که چطور هر کدوم از این جریان های فکری، دنیای آموزش و پرورش رو زیر و رو کردن و چه فرصت ها و چالش هایی رو برامون به ارمغان آوردن. انگار داریم یه فیلم می بینیم که نشون میده مدارس و دانشگاه ها چطور با هر موج فکری، خودشون رو تغییر دادن.

مدرنیسم: بنیان های گذشته آموزش و چالش هایش

مدرنیسم یه جریانی بود که از قرن هفدهم شروع شد و با خودش چیزایی مثل عقلانیت، علم گرایی، پیشرفت، تخصص و سازمان یافتگی رو آورد. توی آموزش و پرورش هم این تفکر حسابی اثر گذاشت. مدارس و دانشگاه ها ساختار منظم تری پیدا کردن، برنامه های درسی استاندارد شدن، امتحانات مدون شدن و هدف اصلی، تربیت نیروی متخصص برای صنعت و جامعه ی مدرن بود. انگار همه چیز باید مثل چرخ دنده های یه ماشین دقیق و حساب شده کار می کرد.

اما خب، هر سیستم و تفکری، در کنار نقاط قوتش، نقاط ضعفی هم داره. شیرکرمی میگه که مدرنیسم با همه ی خوبی هاش، گاهی اوقات خلاقیت و فردیت رو سرکوب می کرد. دانش آموزان باید یه سری چیزها رو حفظ می کردن، نه اینکه فکر کنن و ایده بدن. آموزش یه جورایی خشک و قالبی شده بود و به نیازهای عاطفی و اجتماعی آدما اونقدر که باید، توجه نمی شد. مدرنیسم به ما چه چیزی یاد بگیریم رو میگفت، ولی کمتر به چطور یاد بگیریم یا چرا یاد بگیریم، اهمیت میداد.

ظهور پست مدرنیسم و تزلزل یقین ها در تربیت

کم کم انتقادها به مدرنیسم شروع شد. بعضیا گفتن که این همه عقلانیت و قطعیت، جوابگوی همه ی مسائل نیست. جنگ های جهانی، مشکلات زیست محیطی و بحران های اجتماعی نشون دادن که لزوماً پیشرفت علمی، خوشبختی رو تضمین نمی کنه. اینجا بود که پست مدرنیسم پا به میدون گذاشت. این جریان فکری، اصولی مثل عدم قطعیت، نسبیت و تکثرگرایی رو مطرح کرد. دیگه قرار نبود یه حقیقت مطلق وجود داشته باشه که همه باید ازش پیروی کنن.

توی آموزش و پرورش، پست مدرنیسم مثل یه زلزله، پایه های مطمئن مدرنیسم رو لرزوند. دیگه خبری از برنامه های درسی یکسان و روش های تدریس سنتی نبود. تأکید بر تنوع، دیدگاه های مختلف و رد سلسله مراتب، به آموزش هم سرایت کرد. شیرکرمی نشون میده که این جریان چطور باعث شد به جای یک روش درست، هزاران روش و دیدگاه مختلف توی تربیت مطرح بشه و این خودش هم فرصت بود و هم چالش.

متفکران بزرگ پست مدرن و سایه شان بر تعلیم و تربیت

شیرکرمی توی کتابش به متفکرانی مثل لیوتار، فوکو و دریدا اشاره می کنه که حرف هاشون حسابی توی بحث تربیت سر و صدا کرد.

  • ژان فرانسوا لیوتار: لیوتار میگفت دیگه چیزی به اسم روایت های بزرگ یا داستان های کلی که همه رو شامل بشه، وجود نداره. یعنی دیگه نمی تونیم یه ایدئولوژی واحد یا یه سیستم آموزشی یکپارچه برای همه داشته باشیم. توی آموزش باید به بازی های زبانی و تفاوت ها احترام گذاشت.
  • میشل فوکو: فوکو بیشتر روی قدرت و دانش تمرکز داشت. میگفت دانش لزوماً بی طرف نیست و اغلب با قدرت گره خورده. مدارس و نهادهای آموزشی هم گاهی ابزارهایی برای کنترل و نظم دادن به افراد میشن. این دیدگاه باعث شد که به پنهان کاری های قدرت توی نظام های آموزشی بیشتر دقت بشه.
  • ژاک دریدا: دریدا هم با مفهوم واسازی (deconstruction) اومد و نشون داد که چطور میتونیم متن ها و مفاهیم رو از هم باز کنیم و لایه های پنهانشون رو پیدا کنیم. توی آموزش، این یعنی به جای پذیرش بدون چون و چرای مفاهیم، باید اونا رو نقد کنیم و از زوایای مختلف بهشون نگاه کنیم.

این متفکران نشون دادن که آموزش و پرورش دیگه نمیتونه یه سیستم خشک و تک صدایی باشه و باید به تکثر و تنوع احترام بذاره.

پست مدرنیسم: فرصت ها یا تهدیدها برای آینده ی فرزندانمان؟

خب، پست مدرنیسم با همه ی حرفای جالبش، یه روی دیگه هم داشت. از یه طرف، باعث شد خلاقیت، تفکر انتقادی و احترام به تفاوت ها توی آموزش بیشتر بشه. بچه ها تشویق شدن که خودشون فکر کنن، سوال بپرسن و دنبال جوابای خودشون باشن، نه اینکه فقط یه سری اطلاعات رو از بالا به پایین دریافت کنن.

اما از اون طرف، همین عدم قطعیت و نسبیت، میتونست کار رو سخت کنه. وقتی هیچ چیز قطعی نیست و هر دیدگاهی به اندازه ی خودش اعتبار داره، چطور میشه به یه ارزش یا هدف مشترک توی تربیت رسید؟ اینجاست که معلمان و والدین با چالش های جدیدی روبرو شدن. چطور میشه توی این دنیای بی نظم و پر از دیدگاه های مختلف، بچه ها رو طوری تربیت کرد که هم مستقل باشن و هم اصول اخلاقی و اجتماعی رو رعایت کنن؟ شیرکرمی به این پیامدها و لزوم برنامه ریزی برای مواجهه با آنها اشاره می کند.

بخش دوم: جهانی شدن و دهکده ی مجازی؛ درس ها و هشدارهای تربیتی

بعد از بحث مدرنیسم و پست مدرنیسم، شیرکرمی توی بخش دوم کتاب، میره سراغ یه پدیده ی دیگه که حسابی زندگی ما رو تحت تأثیر قرار داده: جهانی شدن. این بخش نشون میده که چطور دهکده ی جهانی و ابزارهای ارتباطی جدید، آموزش و پرورش رو وارد فاز تازه ای کردن و چه فرصت ها و تهدیداتی رو به وجود آوردن.

جهانی شدن: دنیایی کوچک تر با چالش هایی بزرگ تر

شیرکرمی میگه که جهانی شدن فقط یه کلمه ی قلمبه سلمبه نیست؛ یه واقعیت چندبعدیه که همه ی جنبه های زندگی ما، از اقتصاد و سیاست گرفته تا فرهنگ و اجتماع رو درگیر کرده. الان دیگه مرزها کمرنگ تر شدن، اطلاعات مثل برق و باد جابجا میشن و ما داریم توی یه دهکده ی جهانی زندگی می کنیم. این یعنی چی؟ یعنی اتفاقی که توی یه گوشه ی دنیا میفته، میتونه روی زندگی ما توی گوشه ی دیگه اثر بذاره. این موضوع به خصوص در آموزش و پرورش و تربیت، خیلی مهمه.

کتاب به ابعاد مختلف جهانی شدن اشاره می کنه:

  • بعد اقتصادی: بازارهای جهانی، تجارت آزاد و تأثیرش روی اقتصاد کشورها.
  • بعد فرهنگی: تبادل فرهنگی، ورود خرده فرهنگ ها و چالش های هویتی.
  • بعد سیاسی: سازمان های بین المللی و تأثیرشون روی سیاست های داخلی کشورها.
  • بعد اجتماعی: مهاجرت ها، ارتباطات انسانی و شکل گیری جوامع چندفرهنگی.

توی این فضا، نظام های آموزشی دیگه نمی تونن فقط به مسائل داخلی خودشون فکر کنن؛ باید به صورت جهانی تر و با دید بازتری به تعلیم و تربیت نگاه کنن.

انقلاب ارتباطات و حضور پررنگ فضای مجازی در تربیت

یکی از مهم ترین دلایل جهانی شدن، انقلاب ارتباطات و ظهور فضای مجازیه. شیرکرمی حسابی روی این موضوع تأکید می کنه. الان با یه گوشی توی دستمون، میتونیم به همه ی اطلاعات دنیا دسترسی داشته باشیم، با آدما از هر جای دنیا حرف بزنیم و از طریق شبکه های اجتماعی، بخشی از زندگی مون رو به اشتراک بذاریم. این یعنی چی؟

یعنی مدل یادگیری و تعاملات اجتماعی بچه ها کاملاً عوض شده. دیگه لازم نیست برای یاد گرفتن چیزی حتماً بریم مدرسه یا دانشگاه. میشه از طریق اینترنت، هزار جور اطلاعات به دست آورد. اما خب، این موضوع مثل یه شمشیر دو لبه عمل می کنه. از یه طرف کلی فرصت برای یادگیری و پیشرفت به وجود آورده، از طرف دیگه، تهدیداتی مثل اطلاعات غلط، آسیب های روانی و اجتماعی، و چالش های هویتی رو هم با خودش آورده.

در این عصر، آموزش و پرورش دیگر نمی تواند خود را محدود به دیوارهای کلاس درس بداند؛ بلکه باید آغوش خود را به روی دنیای گسترده ی مجازی باز کند و هوشمندانه از آن بهره برداری کند.

جهانی شدن برای آموزش و پرورش: دو روی یک سکه

شیرکرمی توی این بخش از کتاب تعلیم و تربیت در عصر فرانوین، به خوبی نشون میده که جهانی شدن هم فرصت های طلایی رو جلوی پای آموزش و پرورش میذاره و هم تهدیدات جدی ای رو با خودش میاره.

فرصت ها:

  • دسترسی به دانش و منابع جهانی: الان میشه به راحتی به بهترین دانشگاه ها، کتاب ها و مقالات دنیا دسترسی داشت و از تجربیات اونا استفاده کرد.
  • تنوع فرهنگی و دیدگاه ها: آشنایی با فرهنگ های مختلف، باعث میشه بچه ها دید بازتری پیدا کنن و به تفاوت ها احترام بذارن.
  • همکاری های بین المللی: میشه پروژه های مشترک آموزشی با کشورهای دیگه تعریف کرد و از دانش هم استفاده کرد.

تهدیدات:

  • یکسان سازی فرهنگی: ممکنه فرهنگ های قوی تر، فرهنگ های بومی رو تحت تأثیر قرار بدن و باعث کمرنگ شدن هویت ملی بشن.
  • چالش های هویتی: بچه ها ممکنه توی این دنیای پر از اطلاعات و فرهنگ های مختلف، دچار سردرگمی هویتی بشن.
  • نابرابری آموزشی: دسترسی نابرابر به فناوری و منابع جهانی، میتونه فاصله ی بین دانش آموزان رو بیشتر کنه.

پس کار آموزش و پرورش اینه که بتونه از فرصت ها استفاده کنه و جلوی تهدیدات رو بگیره.

چطور از دل جهانی شدن، فرصت های بومی بیرون بکشیم؟

حالا سوال اینه که چطور میشه توی این دنیای جهانی شدن، هم هویت خودمون رو حفظ کنیم و هم از مزایای این پدیده بهره مند بشیم؟ شیرکرمی راهکارهایی رو پیشنهاد میده که خلاصه شون ایناست:

  1. بومی سازی مؤلفه های مطلوب: هر چیزی که از فرهنگ های دیگه خوب و مفید بود رو بگیریم و با فرهنگ خودمون تطبیق بدیم، نه اینکه کورکورانه تقلید کنیم.
  2. تقویت هویت ملی و دینی: باید از همون بچگی، هویت ملی و ارزش های دینی رو به بچه ها یاد بدیم تا در مقابل هجمه های فرهنگی مقاوم بشن.
  3. آموزش تفکر انتقادی: بچه ها باید یاد بگیرن که هر اطلاعاتی رو به سادگی قبول نکنن، بلکه تحقیق کنن و از زوایای مختلف بهش نگاه کنن.
  4. توسعه ی مهارت های دیجیتالی: سواد رسانه ای و مهارت های استفاده از تکنولوژی، برای بچه های امروز مثل آب خوردن لازمه.

این راهکارها کمک می کنن که تعلیم و تربیت در عصر فرانوین، به جای قربانی شدن در برابر جهانی شدن، از اون به عنوان یه سکوی پرتاب برای پیشرفت استفاده کنه.

بخش سوم: آموزش و پرورش در دنیای جدید و راهکارهای تحول آفرین

توی بخش آخر کتاب تعلیم و تربیت در عصر فرانوین، جواد شیرکرمی، دیگه از حرفای کلیشه ای فاصله میگیره و میره سراغ راهکارهای عملی. این بخش، مثل یه نقشه ی راه می مونه که نشون میده چطور میتونیم نظام آموزشی مون رو برای مواجهه با چالش های امروز و فردا آماده کنیم.

فلسفه ی آموزش و پرورش اسلامی در جهان پسا مدرن

شیرکرمی معتقده که توی این دنیای پست مدرن و جهانی شدن، فلسفه ی آموزش و پرورش اسلامی میتونه حرفای زیادی برای گفتن داشته باشه. این فلسفه، به جای تکیه بر صرفاً عقل یا صرفاً احساس، یه دیدگاه متعادل و همه جانبه داره. ویژگی هایی مثل توجه به فطرت انسانی، پرورش عقل و ایمان، تأکید بر اخلاق و مسئولیت اجتماعی، میتونه مثل یه لنگر محکم، بچه ها رو توی دریای متلاطم عصر فرانوین، از غرق شدن نجات بده.

نویسنده نشون میده که چطور اصول بنیادین تربیت اسلامی، میتونه با پدیده جهانی سازی تعامل کنه. این تعامل نه به معنی رد کامل دستاوردهای جدید، و نه به معنی پذیرش کورکورانه هر چیزیه. بلکه به معنی یه نگاه هوشمندانه و انتخابی به عناصر مطلوب و در عین حال، حفظ و تقویت ارزش های بومی و اصیل ماست. اینجاست که اهمیت فلسفه آموزش و پرورش اسلامی شیرکرمی بیش از پیش مشخص میشه.

نوآوری در تعلیم و تربیت: از تکنولوژی تا بازار کار

توی دنیای جدید، دیگه نمیشه با روش های قدیمی، آموزش داد. شیرکرمی روی چند تا نکته ی اساسی برای نوآوری توی آموزش تأکید می کنه:

  • فناوری آموزشی و پژوهش محوری: استفاده از تکنولوژی های روز دنیا توی کلاس های درس، دیگه یه انتخاب نیست، بلکه یه ضرورته. آموزش باید پژوهش محور باشه؛ یعنی بچه ها یاد بگیرن خودشون تحقیق کنن، سوال بپرسن و جواباشون رو پیدا کنن، نه اینکه فقط معلم درس بده و اونا حفظ کنن.
  • ضرورت ارتباط آموزش با صنعت: نظام آموزشی نباید یه جزیره ی جدا افتاده باشه. باید دستش توی دست صنعت و بازار کار باشه. باید بچه ها رو جوری تربیت کنیم که مهارت هایی رو یاد بگیرن که واقعاً توی جامعه و بازار کار به دردشون بخوره. این یعنی پایان نامه ها و پروژه های دانشجویی باید مشکل گشای صنعت و جامعه باشن، نه فقط یه سری کار تئوری روی کاغذ.
  • رفع ضعف های فرهنگی تربیتی: باید به ضعف های فرهنگی و تربیتی جامعه مون که از نبود یک برنامه ی منسجم نشئت میگیره، توجه کنیم. خیلی وقتا چیزایی که توی مدرسه یاد میگیریم با چیزی که توی جامعه یا خونه باهاش روبرو میشیم، فرق داره. این عدم هماهنگی، حسابی به ضرر بچه هاست.

این رویکردها، آموزش رو از یه سیستم مصرف کننده به یه سیستم پویا و تولیدکننده تبدیل می کنه که میتونه موتور محرک توسعه ی جامعه باشه.

زخم های پنهان نظام آموزشی و نسل نو

شیرکرمی از کنار مشکلات به راحتی رد نمیشه. اون به آسیب های فرهنگی و تربیتی و معضلات فرهنگی و تربیتی نسل نو هم اشاره می کنه. نسل امروز، یه سری ویژگی های خاص داره. خیلی راحت به اطلاعات مختلف دسترسی پیدا می کنه، سریعاً تحت تأثیر فضای مجازی قرار میگیره و بعضی وقتا هم با انحرافات فردی و اجتماعی، مصرف گرایی و بی هویتی دست و پنجه نرم می کنه.

نویسنده میگه که آموزش و پرورش باید این آسیب ها رو بشناسه و برای مقابله باهاشون راهکار داشته باشه. اینجاست که نقش مشاور، روانشناس و مربی پرورشی توی مدارس پررنگ تر میشه. باید به بچه ها مهارت های زندگی، مهارت های ارتباطی و توانایی تصمیم گیری درست رو یاد بدیم تا خودشون بتونن از پس چالش ها بربیان. نمی تونیم چشممون رو روی این مسائل ببندیم و انتظار داشته باشیم که مشکلات خودشون حل بشن.

چالش های ساختاری و ضرورت یک انقلاب آموزشی

بخش مهمی از مشکلات نظام آموزشی، ریشه دار و ساختاریه. شیرکرمی به این چالش های کلی نظام آموزش و پرورش اشاره می کنه. مثلاً گاهی اوقات باورهای غلطی توی سیستم هست که اجازه نمیده تغییر و تحول صورت بگیره. برنامه های درسی قدیمی، روش های تدریس منسوخ و نادیده گرفتن نیازهای واقعی دانش آموزان، همه از جمله این مشکلاتن.

به قول معروف، «یه دست صدا نداره.» برای تحول واقعی، باید همه ی بخش های نظام آموزشی، از سیاست گذاران و مدیران گرفته تا معلم ها و والدین، دست به دست هم بدن. باید به این باور برسیم که تغییر یه ضرورت حتمیه و بدون تغییر، نمی تونیم برای آینده ی بچه هامون کار خاصی انجام بدیم. این یعنی نیاز به یه انقلاب توی طرز فکر و رویکردهای آموزشی.

کیفیت: قلب تپنده ی هر سازمان آموزشی موفق

در آخر، شیرکرمی روی یه کلمه ی کلیدی حسابی تأکید می کنه: کیفیت در نظام آموزشی. کیفیت فقط به معنی نمره های بالا یا رتبه های کنکور نیست. کیفیت یعنی همه ی ابعاد نظام تعلیم و تربیت، از معلم و محتوای درسی گرفته تا فضای فیزیکی مدرسه و روابط بین دانش آموزان، باید در بالاترین سطح خودش باشه.

سازمان آموزشی باکیفیت، سازمانیه که مدام در حال یادگیری و پیشرفته. باید خودش رو ارزیابی کنه، بازخورد بگیره و نواقصش رو برطرف کنه. هدف نهایی باید تعالی سازمان آموزشی باشه. یعنی سیستمی که نه تنها دانش آموزان رو برای زندگی امروز آماده می کنه، بلکه به اونا کمک می کنه تا توی آینده هم انسان های موفق، مفید و خوشبختی باشن.

کیفیت در آموزش، فقط به معنی برآورده کردن انتظارات نیست، بلکه ایجاد تجربه های بی نظیر یادگیری و پرورش انسان هایی همه جانبه است که در دنیای فردا حرفی برای گفتن داشته باشند.

نتیجه گیری و جمع بندی

کتاب «تعلیم و تربیت در عصر فرانوین» اثر جواد شیرکرمی، مثل یه گنجینه ی ارزشمند، پر از درس و نکته های مهم برای همه ی ماست. شیرکرمی با نگاهی عمیق و همه جانبه، ما رو با خودش به سفری میبره از دوران مدرنیسم و پست مدرنیسم تا دنیای پرهیاهوی جهانی شدن و فضای مجازی. اون نشون میده که چطور هر کدوم از این جریان ها و پدیده ها، روی سیستم آموزش و پرورش ما اثر گذاشتن و چه فرصت ها و تهدیداتی رو به وجود آوردن.

پیام اصلی کتاب اینه که نظام آموزشی ما، توی عصر فرانوین، دیگه نمیتونه با روش های سنتی و دیدگاه های قدیمی خودش رو اداره کنه. باید تغییر کنه، متحول بشه و خودش رو با نیازهای نسل جدید و اقتضائات دنیای امروز وفق بده. این تحول شامل استفاده از تأثیر فناوری بر آموزش و پرورش، رویکرد پژوهش محور، ارتباط با صنعت و از همه مهم تر، توجه به کیفیت و فلسفه آموزش و پرورش اسلامی به عنوان یه لنگر محکم توی این دریای پر تلاطم میشه.

دیدگاه جواد شیرکرمی درباره تربیت، یه دیدگاه واقع بینانه و در عین حال امیدوارکننده ست. اون میگه که با همه ی چالش ها و آسیب های فرهنگی و تربیتی که داریم، هنوز هم میشه یه نظام آموزشی قوی و کارآمد ساخت که بتونه بچه هامون رو برای یه زندگی بهتر توی آینده آماده کنه. این کتاب یه جورایی بهمون میگه که «خواب غفلت بس است!» باید بیدار بشیم، فکر کنیم و دست به کار بشیم.

خوندن این کتاب، یا حتی همین خلاصه ی جامعش، میتونه دید ما رو نسبت به اهمیت آموزش و پرورش در عصر جدید بازتر کنه و باعث بشه بیشتر روی این موضوع حیاتی فکر کنیم. امیدواریم این خلاصه، جرقه ای باشه برای تأمل بیشتر شما توی این مباحث و شاید هم تشویقتون کنه تا خودتون برید و کتاب رو کامل بخونید و ازش لذت ببرید. بالاخره برای ساختن یه جامعه ی بهتر، باید از آموزش و پرورش شروع کنیم؛ مگه نه؟

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "خلاصه کامل کتاب تعلیم و تربیت در عصر فرانوین (جواد شیرکرمی)" هستید؟ با کلیک بر روی کتاب، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "خلاصه کامل کتاب تعلیم و تربیت در عصر فرانوین (جواد شیرکرمی)"، کلیک کنید.

نوشته های مشابه