خلاصه کتاب شهر آفتابی ( نویسنده ایمی جون بیتس، جونیپر بیتس )

دنبال یک قصه دلگرم کننده می گردی که به بچه ها یاد بده چطور مهربون باشن و همدیگه رو همونجوری که هستن دوست داشته باشن؟ کتاب شهر آفتابی، اثر ایمی جون بیتس و جونیپر بیتس، دقیقاً همون چتریه که همه رو زیر سایه مهربونیش جمع می کنه و درسای قشنگی برای زندگی می ده. این خلاصه بهت کمک می کنه با دنیای گرم و پذیرای این کتاب آشنا بشی و بدونی چرا این کتاب کودک شهر آفتابی انقدر محبوبه.

تا حالا شده به این فکر کنی که یک چتر چقدر می تونه بزرگ باشه؟ نه، منظورم چترهای معمولی نیست که فقط یه نفر رو زیر خودش جا می ده. دارم از یک چتر جادویی و مهربان حرف می زنم که قلبش اونقدر بزرگه که هر موجودی، با هر شکل و شمایلی، می تونه زیر سایه امنش آرام بگیره. کتاب شهر آفتابی یا همون The Big Umbrella، دقیقاً درباره همچین چتریه. قصه ای که مادر و دختری خلاق به نام های ایمی جون بیتس و جونیپر بیتس با همکاری هم نوشتنش و یه عالمه پیام قشنگ انسانی رو تو دل خودش جا داده. این کتاب فراتر از یه داستان ساده برای وقت خوابه؛ در واقع یه راهنمای کوچیک و دلنشینه برای آموزش مهربانی و پذیرش تفاوت ها به بچه ها. اگه دنبال معرفی کتاب شهر آفتابی هستی که هم جامع باشه، هم کلی نکته تربیتی کاربردی بهت یاد بده، جای درستی اومدی. قراره زیر و بم این کتاب رو دربیاریم، از داستانش بگی تا پیام های عمیقش و اینکه چطور می تونی این مفاهیم رو با کوچولوهات در میون بذاری.

خلاصه کامل داستان شهر آفتابی: قصه یک چتر با قلبی به وسعت آسمان

داستان کتاب شهر آفتابی با یک صحنه خیلی ساده و در عین حال دلنشین شروع می شه: کنار در ورودی یه خونه، یک چتر قرمز بزرگ و دوست داشتنی ایستاده. این چتر، فقط یه چتر معمولی نیست؛ اون یک چتر مهربانه که ذاتش کمک کردنه و همیشه آماده ست تا آغوشش رو به روی هر کسی که نیاز به پناه داره، باز کنه. این مقدمه کوتاه، تو رو دعوت می کنه به دنیایی که مهربانی حرف اول و آخر رو می زنه.

باران شروع می شود و چتر آغوش می گشاید

روزها می گذرن و بعد از یه مدت، بارون شروع به باریدن می کنه. بارونی که ممکنه سرد و خیس باشه و همه رو مجبور کنه دنبال سرپناه بگردن. همینجاست که چتر قرمز بزرگ وارد عمل می شه. یکی یکی، موجودات مختلف شروع می کنن به پناه آوردن زیر این چتر. از یه آدم بزرگ گرفته تا یه بچه کوچیک، از یه سگ شیطون تا یه گربه ناز، و حتی موجودات عجیب تری مثل حلزون و قورباغه. همه با عجله خودشون رو به چتر می رسونن تا از خیس شدن نجات پیدا کنن. این بخش از داستان، قشنگ نشون می ده چقدر توی لحظات سخت، یه پناهگاه امن می تونه آرامش بخش باشه.

جادوی بی نظیر چتر: جا برای همه هست!

نقطه اوج داستان کتاب The Big Umbrella جاییه که جادوی چتر خودش رو نشون می ده. هر چقدر که تعداد موجودات زیر چتر بیشتر می شه، چتر هم انگار از یه نیروی غیبی کمک می گیره و بزرگ و بزرگ تر می شه. این قابلیت خارق العاده چتر، پیام اصلی کتاب رو فریاد می زنه: «جا برای همه هست!» برای چتر اصلاً فرقی نمی کنه که کی زیرش پناه گرفته؛ قد بلند باشه یا کوتاه، چهارپا باشه یا دوپا، پوستش چه رنگی باشه، موهاش چه شکلی باشه یا حتی کچل باشه! همه و همه با هر تفاوتی که دارن، زیر این چتر جا پیدا می کنن و حس امنیت رو تجربه می کنن.

اینجا دیگه نه کسی غریبه ست، نه کسی اضافه ست. تصور کن زیر یه چتر بزرگ، یه فیل غول پیکر کنار یه مورچه ریزه میزه ایستاده، یه خانم با کلاه عجیب کنار یه آقا با ریش بلند، یا یه بچه با لباس رنگارنگ کنار یه نوجوان با کوله پشتی. این تصویر، نمادی قشنگ از همدلی و پذیرش بدون هیچ قضاوتیه. همزیستی مسالمت آمیزی که زیر این چتر شکل می گیره، خیلی رویایی و در عین حال آموزنده ست. اینجا هیچ کس احساس تنهایی یا طرد شدن نمی کنه؛ همه با هم، شانه به شانه، منتظرن تا بارون تموم بشه.

کنار در… یک چتر است. یک چتر بزرگ. یک چتر بزرگ و مهربان. چتری که دوست دارد به بقیه کمک کند. دوست دارد آغوشش را باز کند.

پایان باران و طلوع خورشید امید

بالاخره بعد از مدت ها بارندگی، ابرها کنار می رن و خورشید طلایی و زندگی بخش دوباره به آسمون برمی گرده. وقتی خورشید می تابه و گرما و نور خودش رو به زمین می بخشه، دیگه نیازی به چتر نیست. موجودات یکی یکی از زیر چتر بیرون می آن و هر کدوم به راه خودشون می رن. خورشید تابان، استعاره ای از امید و روزهای روشنه که بعد از هر سختی و تاریکی، از راه می رسه. داستان به ما یادآوری می کنه که روزهای سخت همیشگی نیستن و بعد از هر بارونی، حتماً خورشید دوباره می تابه.

پیام ماندگار چتر مهربان

در آخر، چتر قرمز دوباره کنار در می ایسته، آماده و مهربان. با یه پیام ساده و دلنشین: «من همیشه اینجام، آماده ام تا در روزهای بارانی آینده، دوباره پناهگاه همه باشم.» این جمله، نه تنها نوید پناهی همیشگی رو می ده، بلکه یه پیام عمیق تر داره. انگار چتر داره می گه مهربانی و بخشندگی هیچ وقت تموم نمی شه و همیشه فرصت هست که به همدیگه کمک کنیم. این خلاصه داستان چتر مهربان، قلب هر کسی رو گرم می کنه و به آدم حس خوب امید و دوستی می ده.

نویسندگان مهربان شهر آفتابی: ایمی جون بیتس و جونیپر بیتس

یکی از قشنگ ترین جنبه های کتاب شهر آفتابی، داستان پشت خلق اونه. این کتاب رو دو نفر نوشتن که رابطه خیلی خاصی با هم دارن: یه مادر و دختر! ایمی جون بیتس، نویسنده و تصویرگر معروف، این بار با همکاری دختر سیزده ساله اش، جونیپر بیتس، تونسته اثری بی نظیر خلق کنه که حسابی به دل می شینه. این همکاری نشون می ده چقدر خلاقیت می تونه توی خانواده ها جوانه بزنه و رشد کنه.

ایمی جون بیتس: هنرمندی با نگاهی عمیق

ایمی جون بیتس اسم آشنایی توی دنیای ادبیات کودک به حساب می آد. ایشون با تصویرگری های لطیف و داستان های آموزنده اش، همیشه سعی کرده مفاهیم عمیق رو به زبانی ساده و قابل فهم برای بچه ها بیان کنه. آثار ایشون معمولاً پر از ظرافت و احساسه و می تونه کودک و بزرگسال رو به فکر فرو ببره. توی کتاب The Big Umbrella هم همین نگاه ظریف رو به وضوح می بینیم؛ تصویرگری ها همزمان که ساده ان، کلی حرف نگفته دارن و احساسات شخصیت ها رو به خوبی منتقل می کنن.

جونیپر بیتس: جرقه ای از ذهن یک نوجوان

اما داستان حضور جونیپر بیتس در کنار مادرش، واقعاً شنیدنیه. وقتی جونیپر فقط ۱۳ سال داشت، یه روز زیر بارون شدید با مادرش بودن و همین تجربه، جرقه ایده چتر مهربان رو توی ذهنش روشن می کنه. فکر کن! یه دختر نوجوان با این سن کم، به این مفهوم عمیق می رسه که چطور یک چتر می تونه اونقدر بزرگ بشه که جا برای همه داشته باشه. این ایده اولیه که از یک تجربه شخصی نشأت گرفته، نشون می ده چطور حتی از دل لحظات معمولی زندگی، می شه ایده های بزرگ و الهام بخش بیرون کشید.

این همکاری مادر و دختری نه تنها خودش یه درس بزرگه درباره ارزش خلاقیت و همکاری توی خانواده، بلکه باعث شده داستان شهر آفتابی یه حس واقعی و ملموس تر داشته باشه. اینکه ایده اصلی از دل یه تجربه مشترک و صمیمی بین یه مادر و دختر بیرون اومده، به جذابیت و تأثیرگذاری کتاب اضافه می کنه. واقعاً دیدنیه که چطور این دو نفر تونستن با هم، چنین قصه پرمغز و دوست داشتنی رو خلق کنن که حالا دل میلیون ها کودک و والدین رو توی دنیا برده.

پیام ها و مفاهیم کلیدی شهر آفتابی: درس هایی برای زندگی بهتر

کتاب شهر آفتابی فقط یه داستان سرگرم کننده نیست؛ این کتاب یه معدن پیام های ارزشمند و مفاهیم عمیق انسانیه که به زبانی ساده و قابل فهم برای بچه ها روایت شده. از هدف کتاب شهر آفتابی همین بس که می خواد مهربانی رو تو دل های کوچیک کودکان جوانه بزنه و اون ها رو برای یه دنیای بهتر آماده کنه. بیاین با هم نگاهی دقیق تر به این مفاهیم بندازیم:

مهربانی و سخاوت بی قید و شرط

اولین و شاید بارزترین پیامی که کتاب The Big Umbrella به ما می ده، اهمیت مهربانی و سخاوت بی قید و شرطه. چتر قرمز در داستان، نمادی از یه قلب بزرگ و بخشنده ست که بدون هیچ چشم داشتی، آغوشش رو به روی همه باز می کنه. فرقی نمی کنه چه کسی یا چه موجودی به کمک نیاز داره؛ چتر بدون هیچ تردیدی، پناهش می ده. این پیام به بچه ها یاد می ده که مهربانی واقعی، بدون انتظار پاداش و بدون در نظر گرفتن تفاوت ها، انجام می شه.

همدلی و پذیرش تفاوت ها: جا برای همه هست!

یکی از قشنگ ترین بخش های داستان، اونجاییه که چتر برای همه جا باز می کنه، صرف نظر از قد، رنگ پوست، تعداد پاها، یا هر ویژگی دیگه. این اتفاق، درس بزرگی درباره همدلی و پذیرش تفاوت ها به ما می ده. چتر هیچ وقت قضاوت نمی کنه و همه رو همون طور که هستن، می پذیره. این مفهوم به کودکان آموزش می ده که همه انسان ها و موجودات، با هر تفاوت ظاهری یا باطنی، شایسته احترام و پذیرش هستند و ما باید بتونیم با دید باز و قلبی گشاده، همدیگه رو در آغوش بگیریم. عبارت کلیدی جا برای همه هست، عملاً خلاصه این پیام عمیق انسانیه.

امنیت و پناهگاه در مواجهه با چالش ها

باران در این داستان، می تونه نمادی از سختی ها، مشکلات یا حتی ترس های زندگی باشه. چتر، در این میان، نقش امنیت و پناهگاه رو بازی می کنه؛ محیطی امن و آرامش بخش که در دل طوفان ها و روزهای بارانی، به آدم ها آرامش می ده. این مفهوم به بچه ها یاد می ده که وقتی با مشکلات روبرو می شن، می تونن دنبال پناهگاهی امن بگردن؛ این پناهگاه می تونه خانواده، دوستان، یا حتی یه حس درونی از امید باشه که بهشون کمک می کنه از دل سختی ها عبور کنن.

امید و عبور از چالش ها: بعد از هر بارانی، خورشیدی هست

پایان داستان که خورشید طلوع می کنه و باران تموم می شه، پیام عمیقی از امید و عبور از چالش ها رو با خودش داره. این استعاره به بچه ها نشون می ده که هیچ سختی ای ابدی نیست و بعد از هر دوره تاریکی و غم، روزهای روشن و آفتابی هم فرا می رسن. این پیام به تقویت تاب آوری کودکان کمک می کنه و بهشون یاد می ده که حتی توی بدترین شرایط، باید به آینده امیدوار باشن.

دوستی و همبستگی

وقتی همه موجودات، فارغ از تفاوت هاشون، زیر یک چتر جمع می شن، حس دوستی و همبستگی به اوج خودش می رسه. اون ها کنار هم آرامش پیدا می کنن و این گردهمایی زیر یک پناه واحد، یک جامعه کوچک و مهربان رو شکل می ده. این مفهوم به کودکان یادآوری می کنه که انسان ها برای زندگی کردن و شاد بودن به همدیگه نیاز دارن و وقتی با هم متحد بشن، می تونن بر هر سختی ای غلبه کنن.

در نهایت، مفاهیم کتاب شهر آفتابی مثل یه بذر کوچیک مهربانی می مونن که توی دل بچه ها کاشته می شن و کم کم جوانه می زنن تا دنیایی پر از پذیرش و دوستی رو بسازن. این ها فقط چندتا از پیام های اصلی این کتاب بودن، وگرنه هر بار که این داستان رو می خونی، ممکنه یه درس جدید ازش بگیری.

چرا این کتاب برای کودکان شما یک انتخاب عالی است؟ (ارزش آموزشی)

اگه دنبال یه کتاب آموزنده کودک می گردی که هم بچه ها ازش لذت ببرن و هم یه عالمه چیزای خوب یاد بگیرن، کتاب شهر آفتابی انتشارات پرتقال یکی از بهترین انتخاب هاست. این کتاب نه فقط یه قصه ساده، بلکه یه ابزار آموزشی فوق العاده برای رشد فکری و عاطفی بچه هاست. بیاین ببینیم چرا این کتاب می تونه گنجینه ای برای کوچولوهاتون باشه:

• تقویت هوش هیجانی و همدلی: داستان چتر مهربان، بچه ها رو با مفاهیم همدلی و درک احساسات دیگران آشنا می کنه. وقتی می بینن چطور چتر به همه پناه می ده، یاد می گیرن خودشون هم چطور به اطرافیانشون حس خوب بدن و مشکلاتشون رو درک کنن.
• آموزش مفاهیم انسانی به زبانی ساده: مهربانی، پذیرش تفاوت ها، دوستی و امید، مفاهیم بزرگی هستن که توی این کتاب با زبانی شیرین و ساده به بچه ها آموزش داده می شن. اینطوری، بچه ها بدون اینکه متوجه بشن دارن درس می خونن، این ارزش ها رو درونی می کنن.
• بستری برای گفت وگوهای عمیق والدین و فرزندان: بررسی کتاب شهر آفتابی نشون می ده که این کتاب به راحتی می تونه یه نقطه شروع عالی برای بحث های مهم خانوادگی باشه. بعد از خوندن داستان، می تونی با بچه هات درباره پیام هاش حرف بزنی و به سوالاتشون جواب بدی.
• تصاویر لطیف و هنری: تصاویر ایمی جون بیتس توی این کتاب، خود داستان دیگه ایه. طراحی های لطیف و دلنشین، نه تنها به انتقال پیام ها کمک می کنه، بلکه چشم بچه ها رو هم با زیبایی بصری آشنا می کنه و تخیلشون رو پرورش می ده.
• تقویت حس امنیت و پذیرش درونی: این ایده که جا برای همه هست و چتر همه رو می پذیره، به بچه ها حس امنیت درونی می ده. اون ها یاد می گیرن که مهم نیست چه تفاوتی با بقیه دارن، باز هم جایی برای اون ها توی دنیا هست و می تونن پذیرفته بشن.
• مناسب برای گروه سنی ۳ تا ۷ سال: داستان برای سنین ۳ تا ۷ سال باید جذاب، آموزنده و قابل فهم باشه. این کتاب دقیقاً این ویژگی ها رو داره و می تونه برای مدت ها، یکی از قصه های مورد علاقه بچه ها باشه.

خلاصه که کتاب هایی درباره پذیرش تفاوت ها و مهربانی، مثل شهر آفتابی، نقش مهمی توی شکل گیری شخصیت کودکان دارن و کمک می کنن اون ها از همون سنین پایین، ارزش های انسانی رو درک کنن و به کار بگیرن. خرید و خوندن این کتاب، سرمایه گذاری روی آینده مهربان تر و همدل تر فرزندانمونه.

پرسش هایی برای گفت وگو با کودکان: عمیق تر شدن در دنیای شهر آفتابی

یکی از بهترین کارهایی که بعد از خوندن کتاب شهر آفتابی می تونید انجام بدید، اینه که با کوچولوهاتون درباره داستان و پیام هاش گپ بزنید. اینطوری نه تنها بچه ها بهتر مفاهیم رو درک می کنن، بلکه مهارت های گفت وگو و تفکرشون هم تقویت می شه. اینجا چندتا سوال کاربردی هست که می تونید ازشون بپرسید:

اگر تو صاحب آن چتر جادویی بودی، چه کسانی را زیر چترت راه می دادی؟ چرا؟

این سوال به بچه اجازه می ده تا تصور کنه خودش توی موقعیت چتر قرار گرفته. جوابش می تونه نشون بده چقدر مفهوم پذیرش و مهربانی رو درک کرده و دوست داره به چه کسانی کمک کنه. حتی می تونه بگه چرا اون افراد خاص رو انتخاب می کنه.

چتر در این داستان نماد چه چیزی بود؟ (مثلاً مهربانی، دوستی، کمک کردن)

این سوال بهشون کمک می کنه تا معنی استعاری چتر در شهر آفتابی رو بهتر بفهمن. می تونه راهنمای خوبی باشه تا بهشون یادآوری کنی چتر فقط یه وسیله برای جلوگیری از بارون نیست، بلکه نماد یه قلب مهربونه که به همه کمک می کنه.

ما چگونه می توانیم در زندگی روزمره مثل چتر مهربان باشیم؟

با این سوال، مفهوم رو از داستان به دنیای واقعی بچه ها می آری. می تونی ازشون بخوای مثال بزنن که چطور می تونن تو مدرسه یا خونه، مثل چتر رفتار کنن؛ مثلاً به دوستشون که غمگینه کمک کنن، یا اسباب بازی هاشون رو با بقیه قسمت کنن.

وقتی تو غمگین یا تنها هستی، چه کسی مثل یک چتر به تو پناه می دهد؟

این سوال به بچه ها کمک می کنه آدم های مهم زندگی شون رو که بهشون آرامش و امنیت می دن، شناسایی کنن. می تونه یه فرصت باشه تا درباره اعضای خانواده یا دوستاشون که همیشه کنارشون هستن، حرف بزنن.

آیا همه موجودات زیر چتر شبیه هم بودند؟ چه چیزی را می توانیم از این یاد بگیریم؟

این سوال مستقیم به موضوع پذیرش تفاوت ها اشاره می کنه. بچه ها رو تشویق می کنه تا به تنوع شخصیت ها و موجودات زیر چتر فکر کنن و یاد بگیرن که فرق داشتن خوبه و همه باید همدیگه رو با همه تفاوت هاشون دوست داشته باشن.

این گفت وگوها نه تنها مهارت های ارتباطی بچه ها رو بالا می بره، بلکه باعث می شه پیام های کتاب شهر آفتابی عمیق تر تو ذهن و قلبشون حک بشه.

نکوداشت ها و بازخوردهای جهانی: مهر تأییدی بر ارزش شهر آفتابی

وقتی یه کتاب خوبه، فقط والدین و مربیان نیستن که ازش تعریف می کنن؛ منتقدان و نشریات معتبر جهانی هم به ارزشش پی می برن. نقد کتاب شهر آفتابی در سطح بین المللی با استقبال خیلی خوبی روبرو شده و این نشون می ده که ایده اصلی کتاب شهر آفتابی و پیام های انسانیش، چقدر جهانی و فراگیره. بیاین چند نمونه از این بازخوردهای مثبت رو با هم ببینیم:

• Kirkus Reviews: این مرجع معتبر ادبیات، از شهر آفتابی به عنوان کتابی آسان درباره مهمان نوازی و مهربانی با دیگران یاد کرده. این جمله کوتاه، به خوبی خلاصه می کنه که چطور این کتاب با زبانی ساده، مفاهیم بزرگی مثل استقبال از دیگران و دل رحمی رو آموزش می ده.
• Booklist: این نشریه مهم، کتاب رو با پایانی باز که موقعیت را برای گفت وگو و تبادل نظر ایجاد می کند توصیف کرده. این نکته نشون می ده که کتاب فقط یه داستان برای خوندن نیست، بلکه یه ابزار برای فکر کردن و صحبت کردن درباره موضوعات مهم اجتماعی و اخلاقیه.
• School Library Journal: یکی از مراجع اصلی برای کتابداران مدرسه ای، شهر آفتابی رو استفاده ای استعاری و شیرین از چتر برای نشان دادن مهربانی… کتابی که باید در هر کتابخانه ای باشد معرفی کرده. این جمله مهر تأییدی می زنه بر اهمیت و ضرورت حضور این کتاب در کتابخانه ها، چرا که می تونه منبع الهام بخش بسیاری از کودکان باشه.

این بازخوردها و نکوداشت های کتاب شهر آفتابی فقط چند نمونه از کلی تحسین و استقبالی هستن که این کتاب توی دنیا داشته. وقتی می بینی چنین مراجع معتبری از یه کتاب اینقدر تعریف می کنن، بیشتر به این نتیجه می رسی که این کتاب واقعاً یه اثر باارزشه و می تونه تأثیر مثبتی روی بچه ها بذاره. این تأییدهای جهانی، به والدین و مربیان اطمینان می ده که دارن یه انتخاب عالی برای بچه هاشون می کنن.

مشخصات کامل کتاب شهر آفتابی: همه جزئیات در یک نگاه

اگه قصد خرید کتاب شهر آفتابی رو داری یا می خوای اطلاعات کامل تری درباره اش داشته باشی، اینجا همه جزئیات ضروری رو برات جمع کردم:

عنوان	توضیحات
نام اصلی کتاب	The Big Umbrella
نام فارسی کتاب	شهر آفتابی
نویسندگان	ایمی جون بیتس و جونیپر بیتس
تصویرگر	ایمی جون بیتس
مترجم	پیام ابراهیمی
ناشر فارسی	انتشارات پرتقال (بخشی از انتشارات خیلی سبز)
سال انتشار نسخه فارسی	۱۳۹۸
قطع کتاب	وزیری یا خشتی (معمولاً کتاب های کودک)
تعداد صفحات	۳۶ تا ۳۷ صفحه
گروه سنی پیشنهادی	۳ تا ۷ سال
شابک (ISBN)	978-600-462-591-3

این اطلاعات بهت کمک می کنه تا با خیال راحت تری برای خرید و مطالعه این کتاب کودک شهر آفتابی تصمیم بگیری. انتشارات پرتقال همیشه سعی کرده بهترین و باکیفیت ترین کتاب ها رو برای کودکان و نوجوانان منتشر کنه و این کتاب هم یکی از نمونه های موفق کارنامه شونه.

جمع بندی و نتیجه گیری: چتر مهربانی همیشه باز است

خلاصه کتاب شهر آفتابی ( نویسنده ایمی جون بیتس، جونیپر بیتس ) یه جورایی مثل یه نفس عمیق تو یه روز بارونیه که تهش بهت حس آرامش و امید می ده. این کتاب به سادگی و با زبانی دلنشین، به ما یادآوری می کنه که چقدر مهربانی، همدلی و پذیرش تفاوت ها توی زندگی مهمه. از همون صفحه اول که با چتر قرمز و مهربون آشنا می شی، تا لحظه ای که خورشید دوباره می تابه و چتر منتظر روزهای بارونی بعدی می مونه، هر لحظه پر از درس های قشنگه.

پیام کتاب شهر آفتابی خیلی واضحه: «جا برای همه هست!» دنیای ما، درست مثل اون چتر بزرگ، می تونه پناهگاه امنی برای همه باشه، اگه یاد بگیریم بدون قضاوت، همدیگه رو بپذیریم و قلبمون رو به روی بقیه باز کنیم. مفاهیم کتاب شهر آفتابی مثل سخاوت بی قید و شرط، دوستی، و امید به عبور از چالش ها، چیزهایی هستن که نه تنها برای بچه ها لازمه، بلکه ما بزرگترها هم هر روز بهشون نیاز داریم.

اگه دنبال یه کتابی می گردی که هم دلنشین باشه و هم یه دنیا ارزش به بچه هات اضافه کنه، حتماً کتاب The Big Umbrella رو بخون. این کتاب یه کتاب آموزنده کودک به تمام معناست که می تونه الهام بخش کلی گفت وگوی خانوادگی شیرین و عمیق باشه و کوچولوهات رو به آدم های مهربون تری تبدیل کنه. پس معطل نکن، خودت رو مهمون دنیای قشنگ خلاصه کتاب شهر آفتابی کن و اجازه بده چتر مهربانی، سایه امیدش رو روی دلت بندازه.